امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حکم کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حکم کردن

  1. مترادف:
    امر کردن دستور دادن فرمایش دادن فرمودن فرمان دادن
  1. مترادف:
    رای صادر کردن قضاوت کردن داوری کردن
  1. مترادف:
    فتوا دادن
  1. مترادف:
    نظر دادن رای دادن
  1. مترادف:
    اقتضا کردن ایجاب کردن
  1. مترادف:
    کارآیی داشتن نقش‌پرداز بودن
  1. مترادف:
    حکومت کردن حکم راندن فرمان‌روایی

ارجاع به لغت حکم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حکم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حکم کردن

لغات نزدیک حکم کردن

پیشنهاد بهبود معانی